آخوند آنلاین

تراوشات فکری یه بنده خدا در باب دین ، سیاست ، فرهنگ و ...

آخوند آنلاین

تراوشات فکری یه بنده خدا در باب دین ، سیاست ، فرهنگ و ...

این وبلاگ متعلق به یه بنده خداییه که میخواد یه چیزایی بنویسه و منتشرش کنه ولی هم یه کمی می ترسه هم یه کمی امیدواره.
به هر حال می نویسه و از هیچ کسی هم نمی ترسه . چرا که اگر بخواد بترسه باید از عالم بترسه.پس نمی ترسه.
یا علی

۲۶ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

پیامبر گرامی اسلام می فرمایند وقتی که مردی را دیدید که بسیار نماز می خواند و بسیار روزه می گیرد ، به او نبالید تا آنگاه که دریابید خردش چگونه است (۱).

شاید به خاطر احادیثی شبیه به این باشد که علامه طباطبایی در تفسیر آیه « و لقد کرمنا بنی آدم ... و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا »(۲) ، می فرمایند منظور از کرامت انسانی در این آیه ، آن چیزی است که انسان را از دیگر موجودات متمایز می کند .

از همین جا تفاوت تکریم و تفضیل در این آیه مشخص می شود چرا که تفضیل ، چیزی جز برتری موجودی بر موجود دیگر نیست در حالی که هر دو آن صفت را دارا هستند . ایشان با رد کردن دیگر ادعاها و مصداق دانستن مواردی شبیه راه رفتن ، از انسان زاییده شدن و ... برای وجه تمایز انسان ، ممیزه انسان را عقل او و قدرت بر تفکر می دانند که این موهبت موجب کرامت انسان شده است (۳). حتی پیامبر اسلام در ماجرایی پس از سه مرتبه قول گرفتن از شخصی برای عمل به دستوری او را امر به تفکر و تدبر قبل از انجام کارها می کنند .(۴)

حال به نظر می رسد به جاست انسانی که ممیزه ای جز عقل و تفکر از دیگر موجودات ندارد ، از این موهبت الهی در موارد مختلف استفاده کند و اسیر جریانات مختلف نشود که هر روزه فکر او را به سویی سوق می دهند .

افرادی در جامعه ما وجود دارند که ابتدا انتخاب می کنند که کدام طرف باشند و بعد به هر وجه به دفاع از آن می پردازند در حالی که انسان متفکر ابتدا به تفکر می پردازد و بعد خط و سیری را برای خود انتخاب می کند و در صورت مشاهده اشتباهی از هم مسلکان خود آنها را باز خواست می کند و در موقع درست ، حتی ابراز برائت از آنها هم می نماید .

الغرض امروزه افرادی وجود دارند که به جای انجام وظیفه اصلی خود ، به دنبال توجیه حرف های خود و دیگران هستند و از طرف دیگر عده ای نیز ظاهر کلام افراد را می گیرند و طبق آن قضاوت می کنند در حالی که به پشت پرده های آن کلام توجهی ندارند ؛ لذا بهتر است از این هدیه الهی استفاده کنیم و سخنان خود یا آقای رییس را بدون دلیل توجیه نکنیم و از طرف دیگر علاوه بر دیدن ظاهر کلامی ، به پشت پرده های آن توجه کنیم و خود را اسیر هیاهوی رسانه های مختلف نکنیم .

پا نوشت : در راستای به جهنم فرستادن منتقدان توسط آقای رئیس جمهور .


(۱) الکافی ج ۱ ص ۲۶

(۲) نساء آیه ۷۰

(۳) تفسیر المیزان ج ۱۳ ص ۲۱۵

(۴) بیست گفتار ص ۱۹۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۴۵
علی معینی

دختر بچه ای دارم که هنوز یک بهار از عمرش نگذشته است که مثل هر دختری شیرینی خاص خود را برای پدر دارد و این لذت را فقط افراد دختر دار متوجه می شوند .

در یکی از این روزها قطعه فیلمی به دستم رسید که مردی فلسطینی خود را بر روی جنازه دختر بچه اش انداخت و بلند بلند گریه می کرد . کمی احساس درد کردم و اشک بر چشمانم جاری شد تا یک شب در خواب همان صحنه برای خودم پیش آمد .

در آن لحظه درد پدر بودن و از دست دادن دختر را چشیدم و با تمام وجود غم از دست دادن کودک را حس کردم با خود گفتم بأی ذنب قتلت؟ کودک فلسطینی به چه گناهی کشته شد؟ مسلمانان کجایند؟

با خود مانده ام افراد برائتیه داخل شیعه و اشخاصی که سردمدار مبارزه با اهل تسنن (به گمان خود) هستند به چه صورت می توانند ساکت باشند و درد یک فلسطینی را متوجه نشوند که کودکی بی گناه به زیر بمب های کفار از بین می رود . مگر در قرآن نگفته با اولیاء شیاطین بجنگید یا اینکه شیطان دشمن شماست ؟

این افراد به چه طریقی جواب خدا را در روز قیامت می دهند ؟

مگر شیطان کیست ؟ شیطان فارغ از وجود اصلی اش در زمان های مختلف به شکل اشخاص و گروه های مختلف هم می تواند باشد . مگر نه آن است که اسرائیل جایگاه شیاطین است ؟ پس چرا خاموش نشسته ایم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۲
علی معینی

بیشتر شبیه یک رجز خوانی و نطق انتخاباتی بود . با یک بررسی ساده می توان فهمید هرچند جنس کلام با دیگر سخنانش تفاوتی نداشت ولی طریقه بیان آن متفاوت از هر سخن دیگری بود .نباید از نظر دور دانست که امکان دارد این سخنان او اعلام مرزبندی با جناح و حزبی خاص بوده است .

شاید چیزی او را ناراحت کرده بود ؛ شاید همان طور که آقای اصلی در سخنرانی خود متذکر شده بود ، اطرافیان او ، عدم محبوبیت و کاهش آن در ماه های اخیر را به او متذکر شده بودند و به این طریق اعلام تقابل با حریف را اعلام کرده است .

دلیل ناراحتی و سخنرامی به این شکل هرچه می خواهد باشد ، بد نیست ذکر شود ، با بررسی مختصر می توان به ارتباط این دو سخن پی برد :

دل ما هیچگاه با منتخب مردم در سال 84 صاف نشد . والله بالله تالله سال های 84 تا 92 گذشت و دیگر تکرار نخواهد شد .

زیرا در ابتدا اقرا به عدم صافی دل با منتخب و پذیرش رای مردم می شود و در مرحله بعد همان سال ها مورد تخطئه قرار می گیرد و قول به عدم تکرار آن داده می شود  و حتی 3 قسم جلاله را برای قول به افراد موهوم خرج می کنند تا ... .

در اینجا باید پرسید چرا سال های 84 تا 92 دیگر تکرار نخواهد شد ؟ مگر مردم نمی توانند بر خلاف نظر شما فرد دیگری را برگزینند ؟ شاید شما نیز معتقد به تقلب در انتخاباتی هستید که خود به وسیله آن برگزیده شده اید . در حالی که هیچ تمایل درونی از طرف قوه مجریه وقت به انتخاب شما شاید نبوده است .

بیایید به رای مزدم که میزان است احترام بگذاریم ؛ چرا که توهین به شعور مردم ، نتیجه خوبی را به دنبال ندارد . خوب یا بد رای مردم با خود آنهاست هرچند آن رای مطابق میل ما نباشد .

مگر شما با همین رای انتخاب نشدید ؟ مگر شما قائل به دموکراسی نیستید؟ شاید شمائید که انتخابات را جهت دهی می کنید و از این عدم توان جهت دهی افکار در سال های 84 تا 92 دچار ناراحتی و سردرگمی شده اید و این اعلام موضعتان بدان جهت است .

به راستی چرا نمی توانیم طرف مقابل را تحمل کنیم ؟ چرا ما که مدعی فرهنگ و مردم سالاری ( دینی یا غیر دینی ) هستیم ، طاقت شنیدن سخن مقابل را نداریم ؟ چرا وقتی کاهش محبوبیت خود و عدم اداره امور به نحو احسن را مشاهده می کنیم ، به جای تلاش و کوشش برای اصلاح وضعیت و تبدیل نقاط ضعف به نقاط قوت ، سریعاً به دنبال شانه خالی کردن از وظایف و حمله به دیگران می افتیم؟

مردمی که به دین ملوکشان عمل می کنند با ایجاد سرمایه داری و اشاعه آن در جامعه ، به دنبال مال اندوزی و دنیا خواهی می روند ؛ در این وضع نیز جز طفره رفتن و شانه خالی کردن و فرار از مسئولیت ، کار دیگری را انجام نمی دهند .

آقای رئیس جمهور! خوب است بدانید تمام این صحبت ها گوشه ای از برداشت های صحیح یا غلطی است که از یک جمله شما می شود . لذا بد نیست در زمان سخنرانی ، به یاد برداشت های صحیح و غلطی باشید که از کلام شما می شود .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۸
علی معینی


درست است که با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود ولی با ترش است ترش است ، دهان آب می افتد .

هرروزه با چشم خود می بینیم که افراد مختلف در هر پست و مقامی در مورد موضوعات ریز و درشت اظهار نظر می کنند . یکی از این مباحث ، مباحث مربوط به غرب است که می گویند فلان کشور نه بمب اتم داره و نه انرژی هسته ای و ... ولی ببین در تکنولو‍‍ژی چیکار کرده است . فلان کشور در مسائل فرهنگی مثل رانندگی ، نظم ، احترام به حقوق یکدیگر و هزار مساله دیگر بهتر از ما هستند .

عده ای دیگر نیز هر روز می گویند ما عقب افتاده هستیم و این عقب افتادگی محصول دین ماست . چرا که دینداری جز محدودیت برای انسان به بار نمی آورد . اگر ما دین خود را کنار بگذاریم ، تلاش برای اصلاح وضع موجود دو چندان می شود  که این معنایی جز پیشرفت را به ما منتقل نمی کند .

بر فرض این مطالب درست باشد (که درست نیست و در پست های بعدی ان شاء الله جواب به آن ذکر می شود) ، یک مساله در ذهن می آید که وظیفه ما چیست ؟ باید به مدح وثنا بپردازیم یا به اصلاح وضع موجود ؟

اگر جریان اصلاح طلبی هیچ نقطه قوتی نداشته باشد ، اسمی حقیقتا زیبا برای خود انتخاب کرده است . طلب اصلاح در جامعه امری بسیار خوب و پسندیده است ولی طلب به تنهایی بدون اراده و عمل ارزش چندانی ندارد .

ای کاش جریاناتی از این قبیل به جای طلب اصلاح در امور دینی ، اندک تلاشی نیز برای اصلاح این وضعیت فرهنگی که چیزی جز خودباختگی نیست نیز می کردند . اما مع الاسف نه تنها تلاشی برای اصلاح این وضع نمی شود بلکه تلاش بسیار زیادی در راستای خودباختگی فرهنگی نیز می کنند .

الغرض هرچند با حلوا حلوا کردن دهان انسان شیرین نمی شود ولی با تلقین و اذعان به بی مزگی غذا و ترش بودن ، غذا بی مزه می شود و دهان انسان نیز آب می افتد .

افرادی که در داخل هر روز ندای عقب افتادگی سر می دهند و تظاهر به روشنفکری می کنند ، مسیر خود باختگی را هموار می کنند تا به هدف خود نائل شوند .

درست است که تکرار و اذعان به پیشرفته بودن نیز پیشرفت واقعی را به دنبال نمی آورد ولی اعتماد به نفس و خودباوری را تقویت می کند در حالی که اصرار بر عقب افتادگی ، هیچ چیز را از ما نگیرد ، غرور ملی را می گیرد و خود باختگی و تقلید غربی را به دنبال می آورد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۵
علی معینی

اکثر روزها ذهنم به این معطوف می شود که آیا مردم درست انتخاب کرده اند؟ سوال خود را نزد افراد مختلفی مطرح کرده ام و جواب های متفاوتی نیز دریافت کرده ام.

استادی داشتیم که می گفت کلیت نظام همیشه رو به تعالی بوده است . حتی در زمان انتخاب پیشنهاد دهنده گفتگوی تمدنها که چیزی جز محور شرارت نامیده شدن ایران توسط شرورترین کشور ها را به دنبال نداشت.

استادی دیگر گفت چه تضمینی داری که اگر فلانی انتخاب میشد ، همین جور نمی شد و کذا .

شخصی دیگر گفت خودشان انتخاب کرده اند . پس هرچه می کشند ، حقشان است.

دیگری به مردم فحش داد و ....

شخصی دیگر را دیدم که می گفت انتخاب مردم درست بوده است .

به دیگری رسیدم ؛ او گفت بهترین گزینه همین شخص بود .

از مسولی پرسیدم نظر تو چیست ، او گفت همونطور که توی تلویزیون گفت رییس جمهور معنا نداره غیر روحانی باشه.

از آخرین نفری که پرسیدم ، گویی به او توهین کرده بودم و به هر روشی که می توانست (قسم، توهین، تمثیل، افترا و ... ) به دنبال اثبات مطلوب خود بود.

در همین زمان شخصی از مسوولین دولتی گفت : دل ما با کسی که سال ۸۴ پیروز شد اصلاً صاف نشد و هیچ وقت نتوانستیم او را به عنوان مظهر جمهوریت مردم فهیم و با فرهنگ و صادق جمهوری اسلامی ایران بدانیم. شاید هم اشتباه می‌کردیم اما به هرحال اگر دوباره به عقب برگردیم فکر می‌کنم انتخاب‌های من درست بود هرچند به وسیله اکثریت تایید نشد.

نتیجه: مردم اول انتخابشان را می کنند و بعد به دفاع از او می پردازند. ولی نکته حائز اهمیت اینجاست که در  جریان اصول گرایی هیچ کس مثل اعتدالیون دست به تخطئه حریف نزد و حتی در زمان انتخاب رقیب به عنوان رییس جمهور (کارگزارانی-اصلاح طلب) با رای 270 الی 280 هزار نفر بالاتر ، کاندیداها سریعا به منتخب مردم تبریک گفتند و او را مظهر جمهوریت دانستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۲
علی معینی

بسمه تعالی

استضعاف به معنی به ضعف کشیده شدن و استکبار به معنای طلب کبر و بزرگی است در حالیکه در واقع بزرگ نیست . مستضعفین به دو دسته تقسیم می شوند . دسته سلطه پذیر و دسته ای دیگر سلطه ناپذیر.

طبق دستور قرآن مومن وظیفه ای جز مقابله با مستکبر ندارد و می فرماید : الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً (1). لذا فهمیده می شود که طاغوت همان شیطان است . اما در جایی دیگر می فرماید : أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن یَکْفُرُواْ بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِیداً(2) . ای پیامبر ، آیا ندیده ای کسانی که می پندارند به آنچه به تو و پیامبران پیشین نازل گردیده ایمان آورده اند و با این همه ، داوری میان خود و دیگران را نزد طاغوت می برند ؛ با آنکه فرمان یافته اند که بدان کفر ورزند . شیطان می خواهد سخت آنان را گمراه سازد . خداوند در این آیه این میزان همکاری با حکومت های طاغوتی را عامل گمراهی می داند و مسلمانان را از آن بر حذر می دارد . در حقیقت این آیه می فرماید ، کسانی که به خداوند تبارک و تعالی ایمان دارند ، نباید حکومت های طاغوتی را به رسمیت بشمارند و داوری آنان را بپذیرند و از اقداماتی که به آنان رسمیت می بخشد ، بپرهیزند . در این چارچوب حتی بردن دعوا به محاکم قضایی طاغوت منع گردیده است چه رسد به اینکه مردم در برابر سلطه و سیطره حکومت های طاغوتی ، سکوت پیشه سازند یا حاکمیت طاغوت را بر مقدرات خویش پذیرا گردند (3).

شکی در این نیست که مستکبرین عالم که امروزه به نام ابرقدرت یاد می شوند جزء مستکبرین و طواغیت عالم هستند . برفرض که احقاق حق در محاکم بین المللی از باب اضطرار الزامی باشد ولیکن تنها ملجأ و پناهگاه دانستن آن آسیب های خود را دارد .

الغرض امروزه هرچند به نام مذاکره با 1+5 ، مذاکرات مستقیم با کشوری که آرزو داشت دقیقه ای با مسئولین ایرانی به طور رسمی ارتباط برقرار کند در دستور کار قرار گرفته است و آن را به رهبری ارتباط می دهند ولیکن طبق دستور قرآن  مذاکرات هر روزه و بی ثمر با این گونه کشورها علاوه بر اینکه رسمیت و تحت فرمان بودن آنها را تایید می کند ، موقعیت بسیار بدی برای تلف نیرو و سرمایه و ظرفیت داخلی را فراهم می کند .

زمانی بود که مسئولین ایرانی مسائل هسته ای و از این قبیل موارد را به امنیت ملی ربط می دادند ، لذا طریقه برخورد با این موضوع نیز امنیتی بود ولی وقتی موضوع به سیاست خارجی تغییر می یابد ، طبعاً سیاست خارجی که به قول خودشان بده و بستان است بر آن حاکم می شود و تمایل بر مذاکره نیز بسیار می شود تا جایی که رسماً اعلام می شود ما تمایل قطعی به توافق داریم در حالیکه طبق آیه دوم این افراد در مسیر ضلالت قدم بر می دارند .

لذا به نظر می رسد بهتر است مسئولین ایرانی به دیده امنیت ملی به این مسائل بنگرند و تمایل درونی خود به مذاکره را حداقل این قدر بروز ندهند تا مشروعیتشان کمی حفظ شود .

-------------------------------------------------------------------

1. قرآن ، نساء 76

2. همان 60

استعمار فرانو ، جهانی سازی و انقلاب اسلامی ص 34 و 35

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۴
علی معینی