هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید ...

باسمه تعالی

قدرت در اصطلاح علوم سیاسی و طبق تعریف ماکس وبر ، امکان خاص یک عامل (فرد در گروه) به خاطر داشتن موفقیت در روابط اجتماعی است که بتواند گذشته از پایه اتکا این امکان خاص اراده خود را با وجود مقاومت به کار بندد . منابع محسوس قدرت عبارتند از جغرافیا ، وسعت سرزمین ، منابع ملی ، توان اقتصادی ، توان نظامی و جمعیت(1). با توجه به مولفه های مذکور ، این منابع ، مانع تهدید شدن توسط دیگری را فراهم می کند ؛ زیرا طبق حکم عقل ، تهدید کردن شخصیت ها ، علاوه بر ایجاد مسئولیت حقوقی ، امکان درگیری را بین طرفین نیز تشدید می کند .

در این میان وظیفه ای مهم بر گردن تهدید شونده است که آن ، جواب قاطع به تهدید است . اگر این مسئولیت به خوبی انجام نشود ، موجبات سست شدن جایگاه او فراهم و هر شخصیتی به خود اجازه تهدید او را می دهد .

در دنیای فعلی و به واسطه مسأله هسته ای ، جمهوری اسلامی ایران به کرات توسط امریکا مورد تهدید واقع شده است . در مقایسه زمان مذاکره مستقیم ایران و امریکا و عدم مذاکره ، باید متذکر شد که دفعات این تهدیدات در مذاکرات بسیار بیشتر از گذشته بوده است . با بررسی منطقی موضوع ، قابل فهم بودن تهدید در صورت عدم مذاکره به خوبی قابل دریافت است چرا که دشمن در صدد آوردن حریف به میز مذاکره و کوتاه آمدن اوست اما وجود این شرایط در صورت وجود گفتگو ، از حالت منطقی بودن خارج است ؛ زیرا از مذاکره در سایه تهدید می شود که طبق کنوانسیون 1969 وین ، موجب بطلان معاهده می شود .

الغرض ، رفتار مسئولین جمهوری اسلامی ایران در دو سال گذشته عرصه را برای دشمنان به حدی باز گذاشته که بی امان ایالات متحده ، مشغول تهدید ایران بوده است و جواب قاطعی نیز وجود نداشته است .

بر اساس روانشناسی شخصیت ها ، وزیر امور خارجه ایران ثابت کرده است انسانی نیست که به آسانی در مقابل دشمنان عصبانی شود و تهدیدات آنها را جواب دهد . به همین خاطر مسأله جوابگویی آقای ظریف نسبت به تهدید در مذاکرات که گفته بود هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید ، سر و صدای زیادی را در رسانه های زنجیره ای به پا کرد ؛ گویی جواب قاطعی داده شده است . این مسأله همانطور که ذکر شد ناشی از برخورد انفعالی ایشان و دولت در مقابل تهدیدات دشمن بوده است .

این روش موازنه با حریف ، آش را به قدری شور کرد که کشورها و رژیم هایی فاسد و یا ناچیز مثل عربستان یا جیبوتیِ 800 هزار نفری نیز اقدام به تهدید ایران کردند و باز دستگاه وزارت خارجه بر اساس منویات خود ، سکوت گوش خراش خود را ادامه داد .

اخیراً نیز با تهدید شدن مجدد جمهوری اسلامی ایران توسط مسئولین امریکایی بعد از جمع بندی مذاکرات در وین ، انتظار برخورد جدی رییس دستگاه وزارت خارجه با سخنان جان کری می رفت که گفته بود : اگر ضروری باشد او(رییس جمهور امریکا) از نیروی نظامی استفاده خواهد کرد. به تیم ایرانی گفتم که شعار مرگ بر آمریکا نه تنها کمک‌کننده نیست، بلکه کاملا احمقانه است.(2)

اما جناب آقای ظریف در جواب این سخنان گفت : متاسفانه امروز نیز وزیر خارجه آمریکا یک‌بار دیگر از طناب پوسیده "توان آمریکا برای استفاده از نیروی نظامی" سخن گفت. آقای کری به خوبی می‌داند که در طول مذاکرات بی‌فایده بودن این تهدیدات توخالی علیه ملت ایران و مقاومت مردم ایران در برابر این‌گونه اقدامات را بارها شنیده است. علاوه بر اینکه این حرف‌ها مربوط به قرن گذشته است و امروز مخالف قواعد آمره حقوق بین‌الملل است، بلکه حتی خود ایشان و دیگر مقامات آمریکایی نیز بارها اذعان کرده‌اند که این تهدیدها هیچ تاثیری در اراده مردم ایران نداشته و وضعیت را به ضرر آنها تغییر خواهد داد. لذا بهتر است آمریکایی‌ها عادت دیرینه خود را فراموش کنند و زبان تهدید و تحریم علیه این مردم بزرگ را یک‌بار و برای همیشه کنار بگذارند و بی‌جهت مصداق این مصرع معروف حافظ نشوند که "عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری!"(3)

دو نکته در اینجا حائز اهمیت می باشد .اولی مساوی بودن جواب آقای ظریف به تهدید جان کری است که نا گفته پیداست این دو ادبیات متفاوت است چرا که طرف امریکایی از تهدید نظامی سخن می گوید ولی طرف ایرانی از تعلق این سخنان به قرن گذشته و بهتر بودن کنار گذاشتن این عادت امریکایی و ...

چه خوب بود همانطوری که جواب آقای کوچک زاده که نماینده مجلس و دلسوزنظام  است را محکم داد و گفت شما بی جا می کنی که ... (4) نسبت به دشمن جمهوری اسلامی هم همین واکنش را نشان می داد نه اینکه جوابی در این حد منفعلانه بدهد . و ای کاش به جای اشاره به عادت امریکایی ، اشاره به رفتار قرون وسطایی او می کرد و نحقیر دشمن را پیش رو می گرفت .

در مورد دوم هم باید متذکر شد که اگر آقای ظریف در مذاکرات جواب احمقانه خوانده شدن شعار مرگ بر امریکا را داده است که حرفی نیست و باید در جوابیه خود به آن اشاره می کردند اما اگر در جواب سکوت کرده باشند ، باید تجدید نظر جدی در برخورد خود کنند ؛ چرا که دشمن ایدئولوژی دولت متبوعشان که خادم آن هستند را به سخره گرفته و شما ...

با توجه به موارد مذکور فهم کلام دکتر روحانی ، رییس جمهور محترم بسیار آسان می شود که گفتند : این توافق همچنین این پیام زیبا را به همراه داشت که دیگر یک ایرانی را تهدید نکنیم (5) ؛ چرا که آثار آن هر روز روشن تر می شود .

(1) مبانی علم سیاست ، عبدالحمان عالم

(2)http://www.mashreghnews.ir/fa/news/444423/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D9%87-%D8%AA%DB%8C%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85-%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%A8%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

(3)   http://aftabnews.ir/fa/news/309823/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF

(4) http://alef.ir/vdcgxx9xyak9uu4.rpra.html?272729

(5)http://www.parsine.com/fa/news/247719/%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%B2-%D9%86%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%D8%B1%D8%AF

مذاکرات

بسمه تعالی

استضعاف به معنی به ضعف کشیده شدن و استکبار به معنای طلب کبر و بزرگی است در حالیکه در واقع بزرگ نیست . مستضعفین به دو دسته تقسیم می شوند . دسته سلطه پذیر و دسته ای دیگر سلطه ناپذیر.

طبق دستور قرآن مومن وظیفه ای جز مقابله با مستکبر ندارد و می فرماید : الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً (1). لذا فهمیده می شود که طاغوت همان شیطان است . اما در جایی دیگر می فرماید : أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن یَکْفُرُواْ بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِیداً(2) . ای پیامبر ، آیا ندیده ای کسانی که می پندارند به آنچه به تو و پیامبران پیشین نازل گردیده ایمان آورده اند و با این همه ، داوری میان خود و دیگران را نزد طاغوت می برند ؛ با آنکه فرمان یافته اند که بدان کفر ورزند . شیطان می خواهد سخت آنان را گمراه سازد . خداوند در این آیه این میزان همکاری با حکومت های طاغوتی را عامل گمراهی می داند و مسلمانان را از آن بر حذر می دارد . در حقیقت این آیه می فرماید ، کسانی که به خداوند تبارک و تعالی ایمان دارند ، نباید حکومت های طاغوتی را به رسمیت بشمارند و داوری آنان را بپذیرند و از اقداماتی که به آنان رسمیت می بخشد ، بپرهیزند . در این چارچوب حتی بردن دعوا به محاکم قضایی طاغوت منع گردیده است چه رسد به اینکه مردم در برابر سلطه و سیطره حکومت های طاغوتی ، سکوت پیشه سازند یا حاکمیت طاغوت را بر مقدرات خویش پذیرا گردند (3).

شکی در این نیست که مستکبرین عالم که امروزه به نام ابرقدرت یاد می شوند جزء مستکبرین و طواغیت عالم هستند . برفرض که احقاق حق در محاکم بین المللی از باب اضطرار الزامی باشد ولیکن تنها ملجأ و پناهگاه دانستن آن آسیب های خود را دارد .

الغرض امروزه هرچند به نام مذاکره با 1+5 ، مذاکرات مستقیم با کشوری که آرزو داشت دقیقه ای با مسئولین ایرانی به طور رسمی ارتباط برقرار کند در دستور کار قرار گرفته است و آن را به رهبری ارتباط می دهند ولیکن طبق دستور قرآن  مذاکرات هر روزه و بی ثمر با این گونه کشورها علاوه بر اینکه رسمیت و تحت فرمان بودن آنها را تایید می کند ، موقعیت بسیار بدی برای تلف نیرو و سرمایه و ظرفیت داخلی را فراهم می کند .

زمانی بود که مسئولین ایرانی مسائل هسته ای و از این قبیل موارد را به امنیت ملی ربط می دادند ، لذا طریقه برخورد با این موضوع نیز امنیتی بود ولی وقتی موضوع به سیاست خارجی تغییر می یابد ، طبعاً سیاست خارجی که به قول خودشان بده و بستان است بر آن حاکم می شود و تمایل بر مذاکره نیز بسیار می شود تا جایی که رسماً اعلام می شود ما تمایل قطعی به توافق داریم در حالیکه طبق آیه دوم این افراد در مسیر ضلالت قدم بر می دارند .

لذا به نظر می رسد بهتر است مسئولین ایرانی به دیده امنیت ملی به این مسائل بنگرند و تمایل درونی خود به مذاکره را حداقل این قدر بروز ندهند تا مشروعیتشان کمی حفظ شود .

-------------------------------------------------------------------

1. قرآن ، نساء 76

2. همان 60

استعمار فرانو ، جهانی سازی و انقلاب اسلامی ص 34 و 35