حلوا حلوا کردن
درست است که با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود ولی با ترش است ترش است ، دهان آب می افتد .
هرروزه با چشم خود می بینیم که افراد مختلف در هر پست و مقامی در مورد موضوعات ریز و درشت اظهار نظر می کنند . یکی از این مباحث ، مباحث مربوط به غرب است که می گویند فلان کشور نه بمب اتم داره و نه انرژی هسته ای و ... ولی ببین در تکنولوژی چیکار کرده است . فلان کشور در مسائل فرهنگی مثل رانندگی ، نظم ، احترام به حقوق یکدیگر و هزار مساله دیگر بهتر از ما هستند .
عده ای دیگر نیز هر روز می گویند ما عقب افتاده هستیم و این عقب افتادگی محصول دین ماست . چرا که دینداری جز محدودیت برای انسان به بار نمی آورد . اگر ما دین خود را کنار بگذاریم ، تلاش برای اصلاح وضع موجود دو چندان می شود که این معنایی جز پیشرفت را به ما منتقل نمی کند .
بر فرض این مطالب درست باشد (که درست نیست و در پست های بعدی ان شاء الله جواب به آن ذکر می شود) ، یک مساله در ذهن می آید که وظیفه ما چیست ؟ باید به مدح وثنا بپردازیم یا به اصلاح وضع موجود ؟
اگر جریان اصلاح طلبی هیچ نقطه قوتی نداشته باشد ، اسمی حقیقتا زیبا برای خود انتخاب کرده است . طلب اصلاح در جامعه امری بسیار خوب و پسندیده است ولی طلب به تنهایی بدون اراده و عمل ارزش چندانی ندارد .
ای کاش جریاناتی از این قبیل به جای طلب اصلاح در امور دینی ، اندک تلاشی نیز برای اصلاح این وضعیت فرهنگی که چیزی جز خودباختگی نیست نیز می کردند . اما مع الاسف نه تنها تلاشی برای اصلاح این وضع نمی شود بلکه تلاش بسیار زیادی در راستای خودباختگی فرهنگی نیز می کنند .
الغرض هرچند با حلوا حلوا کردن دهان انسان شیرین نمی شود ولی با تلقین و اذعان به بی مزگی غذا و ترش بودن ، غذا بی مزه می شود و دهان انسان نیز آب می افتد .
افرادی که در داخل هر روز ندای عقب افتادگی سر می دهند و تظاهر به روشنفکری می کنند ، مسیر خود باختگی را هموار می کنند تا به هدف خود نائل شوند .
درست است که تکرار و اذعان به پیشرفته بودن نیز پیشرفت واقعی را به دنبال نمی آورد ولی اعتماد به نفس و خودباوری را تقویت می کند در حالی که اصرار بر عقب افتادگی ، هیچ چیز را از ما نگیرد ، غرور ملی را می گیرد و خود باختگی و تقلید غربی را به دنبال می آورد .