یکی از فوائد مطالعه تاریخ و به خصوص تاریخ سیاسی معاصر در هر کشوری و بالاخص ایران، آگاهی با وقایع، بازیگران و کنشگران داخلی،منطقه ای و جهانی است. بدین ترتیب اصل عبرت گیری هم برای همگان مهیا می شود.
نکته حائز اهمیت، ادامه روابط و برخورد با کشورها، افراد و بازیگران سیاسی است که دارای سوابق منفی هستند که در این حالت، گاهی بازیگرانی وجود دارند که دارای سابقه ای سیاه هستند ولی تغییر رفتار در عملکرد آنها مشاهده می شود اما اغلب چنین نیست لذا در حالت اول باید در برخوردها تجدید نظر شود به علاوه اینکه با ذره بین نیز باید رفتار او را زیر نظر قرار داد اما در حالت دوم اقتضای عقل سلیم است که بافاصله و محتاطانه با آن برخورد کرد و چنین افرادی را به عنوان دشمن در نظر گرفت تا آسیبی به انسان وارد نشود.
برای مثال روسیه یکی از کشورهایی است که بیشترین آسیب را به ایران زده و بخش های عظیمی از خاک ایران را گرفته است اما امروز ایدئولوزی تا حدی و رفتار آن به کل عوض شده است و در یک بازی منافع دو طرفه با آن قرار گرفته ایم لذا با مشاهده این تغییر رفتار، بالتبع رفتار ما نیز عوض می شود اما با ذره بین باید مراقب رفتارهای آن نیز باشیم چرا که اقتضای عقل سلیم است.
اما در مورد حالت دوم می توان اشاره کرد که 63 سال پیش در چنین روزی کودتایی امریکایی-انگلیسی به وقوع پیوست و دولت قانونی و همچنین دموکراسی در ایران سقوط کرد. رفتار خصمانه امریکایی ها مدام در ماجراهای متعدد تکرار شد و در مورد آخر در داستان مذاکرات هسته ای شاهد آن بودیم که این خوی استکباری و خود برتر بینی کماکان وجود دارد و در مواقعی افزایش نیز داشته است. به این ترتیب هر انسان واقع بینی به این نتیجه می رسد که تغییر رفتار در مقابل چنین کشوری، مساوی با سقوط است؛ لذا اصل مقابله با دشمن و عدم اعتماد به آن در عمل نیز باید در رفتار مشاهده شود وگرنه سقوط دولت و دموکراسی مجددا مشاهده می شود.
باسمه تعالی
در بعضی از کتب جامعه شناسی به رویکرد و اخلاق سیاه و سفید بینی ایرانیان اشاره شده است. در این رویکرد مسائل به صورت صفر و صد دیده می شود. طبق این روش یا چیزی بسیار عالی است و یا بسیار بد. حد میانه ای در این بین وجود ندارد. این رویکرد در مسائل اجتماعی جاری و ساری است اما زمانی که به صحنه سیاست کسیده شود ماجرا بسیار بغرنج می شود . از آن بدتر ، کشیده شدن به صحنه دین و برداشت های دینی است. برای مثال در روایت آمده است من زار قبر عمتی بقم فله الجنه. شیعه ایرانی با خود می گوید راحت ترین راه برای ورود به بهشت زیارت حضرت معصومه در قم است و البته بی راه نیز نمی گوید . اما چنانکه پیداست رویکردی شبه مسیحی در این برخورد وجود دارد چرا که آنها هم به کلیسا می روند و پولی را در ازای گناهان خود می دهند و بهشت را می خرند.
در صورتیکه این اشخاص نگاه تک بعدی و راحت طلبانه خود را کنار بگذارند به روایت امام رضا علیه السلام هم باید توجه کنند که فرمودند من زارها عارفاً بحقها فله الجنه. معرفت نسبت به حق معصومه سلام الله علیها به شناخت جایگاه او در هستی و عمل به انتظارات اوست که کمترین آن انجام واجبات و ترک محرمات است. چنانکه می دانیم در سوره عصر آمده ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات.
بدین ترتیب شرط ورود به بهشت ایمان و عمل صالحی است که معرفت اهل بیت هم پشتوانه آن باشد.
در روزگار ما رویکردهای سیاسی نیز به همین منوال است . برای مثال در دولت های نهم و اوایل دولت دهم نگاه پیامبرانه به رییس دولت می شد اما در انتها نگاهی بسیار مخرب به او می شد که این نیز ناشی از نگاه افراط و تفریطی ایرانیان بود. نگاه صحیح ، مشاهده سیاه و سفید با هم است که یک نگاه متعادلی را شکل می دهد. چرا که هر انسانی به واسطه طبیعت انسانی ممکن الخطاست و هم مسائل خوب و هم بد وجود دارد اما باید با نگاهی منصفانه میزان سفیدی و سیاهی را تشخیص داد.
پ ن: به نظر می رسد با یک جمع بندی به غیر منصفانه بودن نقدهای موجود پی ببریم.
پ ن2: ان شاء الله در آینده به خدمات اشاره خواهد شد.
باسمه تعالی
امروز جوجه گنجشکی را دیدم که در بالکن خانه ما محبوس شده بود. بعد از تماشای باز بودن دهان گنجشک از گرمای محیط، پرنده بیچاره را گرفتم تا به آن آبی بدهم چرا که قادر به پرواز نبود. او بسیار ترسیده بود . خواستم به او آب بدهم ولی امتناع کرد . بعد از گذشت چند دقیقه سر و کله چند گنجشک که احتمالا والدین او بودند پیدا شد. زمانی که نمازم تمام شد بلافاصله آن را روز آهن های بالکن گذاشتم . زمانی که تعادل خود را از دست داد به زور پرواز کرد و روی درخت در خیابان نشست .
تمام این مدت که شاید کمتر از 10 دقیقه طول کشید درس آموز بود؛از اول که من قصد کمک داشتم و پرنده ترسیده بود و از خوردن آب ابا کرد و از طرف دیگر که والدینش سر گردان نزدیک خانه بودند و نمی دانستند چه بکنند و زمانی که احتمالا قطع امید کردند و کمتر اطراف آن آمدند و حتی زمانی که موقع سقوط او بود و در همین لحظه با پرواز، حکم آزادی خود را امضاء کرد.
یک نکته بیش از بقیه چیزها بر من تاثیر گذ اشت و آن، احساس سرگشتگی پدر و مادر او در موقع اسارت فرزند بود. واقاً چه حس و حالی در زمان گرفتاری بچه ، پدر ومادرها دارند؟ آیا کسی هست که آن را درک بکند؟ در ماجراهای مردم افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، یمن، بحرین، میانمار و فلسطین ، چه حس و حالی پدر و مادرهای این کشورها داشته اند و این بشر چه کرد با آنها...
بسمه تعالی
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است ثَلاثَةُ اَشْیاءَ یَحْتاجُ النّاسُ طُرّا اِلَیْها: اَلاَمْنُ و َالْعَدْلُ و َالْخِصْبُ .یعنی سه چیز است که همه مردم به آنها نیاز دارند: امنیّت، عدالت و آسایش(1).
همانطور که از ظاهر روایت پیداست به نیاز عام انسان ها فارغ از دین و مذهب آنها اشاره شده است. امنیت از مسائلی است که انسان ها آن را مد نظر قرار نمی دهند تا اینکه مورد خدشه واقع شود . به همین خاطر پیامبر اکرم فرموده اند : نعمتان مجهولتان الأمن و العافیة. دو نعمتند که قدرشان مجهول است: صحت و امنیت(2). لذا فقط با از بین رفتن امنیت است که قدر آن دانسته می شود.
عده ای در داخل نظام هستند که به حضور ایران در سوریه و عراق معترضند و زمانی که استدلال به تامین امنیت و به عقب راندن دشمن می شود با تمسخر می گویند این افراد معترضینی هستند که به دنبال حق و حقوق خود هستند و ایران مشغول کشتن مردم آن سرزمین هاست.
فارغ از درست یا غلط بودن به دنبال حق و حقوق بودن و درصد آنها استدلال آنها در حال انتشار بود تا اینکه خبری بر روی تمام خبرگزاری ها امد که عده ای وهابی تکفیری در تهران و دیگر نقاط ایران دستگیر شده اند که قصد عملیات انتحاری داشته اند.
خدا را شکر نیروهای امنیتی به این سخنان بی ارزش توجه نمی کنند وگرنه تا بحال چندین عملیات در ایران نیز انجام شده بود. در همین موقف است که سخن آیت الله جوادی آملی با توجه به انتقاداتی که به ایشان شد به درستی تفسیر می شود که گفتند یک نوع دیاثت سیاسی دیده می شود. آیا برای افرادی که وضعیت را می بینند و به حضور ایران در سوریه به خصوص معترضند، صفتی بهتر از این یافت می شود؟؟؟
(1) تحف العقول ص 320
(2) خصال ص70
باسمه تعالی
دیروز از طریق شبکه های اجتماعی پیامی به دستم رسید مبنی بر اینکه آقای هاشمی رفسنجانی گفته است: (جماعتی قبل از انقلاب مبارزه امام علیه رژیم شاه را می پسندیدند(این جماعت که یک اقلیت بسیار محدود هستند، در واقع، میداندار افکار جامعه نیستند، بلکه با وصل کردن خود به نهادهای تأثیرگذار کشور و به دست آوردن تریبونهای رسمی نظام، کمکم صاحب بساطی شدهاند که البته مردم در هر زمان که فرصت مناسبی یافتند، آنان را کنار زدهاند و باز هم چنین خواهند کرد.
بسیار در فکر این بودم که چه کسی مورد نظر اوست تا اینکه با بررسی مختصری دریافتم که منظور او حداقل در قسمت دوم کسی جز آقای علی اکبر هاشمی رفسنجای نیست. چرا که در انتخابات مختلف به صورت مستقیم و غیر مستقیم مغلوب شده است. برای مثال در سال 76 ، 88 و 95 به صورت غیر مستقیم شکست خورد. در سال 76 کاندیدای مطلوب و مورد حمایت او شکست خورد. در سال 88 نیز با شکست کاندیدایش قشون کشی خیابانی شروع شد. در سال 95 نیز کاندیدای مورد حمایت او در نامزدی ریاست خبرگان شکست خورد.
در انتخابات سال 78 هم به عنوان نفر آخر تهران انتخاب شد و در موقع شروع انصراف خود را اعلام کرد تا بر شکست های خود نیفزاید. در انتخابات درون مجلس خبرگان جهت تصدی ریاست هم در مقابل آیت الله مهدوی کنی مجبور به انصراف به علت علم به عدم رای آوری می شود.
اما در انتخابات سال 84 به صورت مستقیم و توسط مردم رد صلاحیت می شود و حریف او به مقام ریاست جمهوری می رسد و البته بد نیست یادآوری شود که در این مقطع تمام تلاش این جبهه بر تخریب حریف مصروف شد و جالب تر اینکه رییس جمهور محترم فعلی در ذم تخریب سخنان زیادی را بر زبان می رانند بدون توجه به اینکه بزرگ ترین تخریب کنندگان بعد از انقلاب خود و هم مسکان هستند.
در انتخابات درون مجلس خبرگان بعد از فوت آیت الله مهدوری نیز در جدال با آیت الله یزدی توسط خبرگان ملت کنار زده می شود.
به این ترتیب هرچند می دانیم که منظور آقای هاشمی کیست ولی بهترین مصداق کسی نیست جز شخص خودشان.
اما در مورد قسمت اول مباحث ایشان نیز با بازخوانی تاریخ و کتب مربوطه حقیقت به طور دیگری بییان می شود و البته بد نیست در نظر داشته باشیم که فرد مورد نظر ایشان در تمام ایام بعد از انقلاب مورد عنایت حضرت امام خمینی قرار گرفتند و حتی در تمام دوران جنگ تحمیلی علی رغم حذف بودجه تمام مراکز، بودجه موسسه ایشان را قطع نکردند و مهر باطلی بر تمام این ادعاها زدند.
در پایان بد نیست سیاستمداران و مسئولین محترم را به تقوای الهی و پرهیز از تهمت پراکنی و عناد سفارش نمایم چرا که تقوا در بسیاری از موارد محو می شود.
باسمه تعالی
حدیثی در کتب روایی نقل شده که پیامبر اکرم فرموده اند بهترین عمل امت من انتظار فرج است و در بعضی دیگر به بهترین جهاد و .... نیز تعبیر شده است.
یکی از القاب مهدی موعود قائمیت اوست ولی در تعبیرات روزانه شیعیان این صفت مخصوص حضرت دانسته شده و تنبلی خود را با حل مسائل در زمان ظهور حضرت توجیه می کنند . گاهی آیه قرآن تداعی می شود که بنی اسراییل به موسی گفتند فاذهب انت و ربّک فقاتلا انا هیهنا قاعدون. اینها نیز به قول خود نشسته و منتظر ظهور کسی هستند غافل از اینکه اولاً خود قائم است و ثانیاً به انسان های قائم نیاز دارد. زیرا در ایجاد تغییر به دو رکن فاعلیت فاعل و قابلیت قابل نیاز است.قطعا حضرت ، فاعل قیام هستند اما قابلیت جامعه و مردم را نمی توان تضمین کرد. به عبارت دیگر طبق روایات زمانی که اصحاب ایشان در یک زمان تکمیل شوند و شرایط ظهور مهیا باشد ، حضرت مبادرت به خروج می کنند اما این مورد تا به حال محقق نشده است.
البته لازم به توجه است که منظور از آماده بودن شرایط ،فقط تکمیل بودن یاران نیست بلکه شرایط اجتماعی و سیاسی حضور هم باید محقق باشد . لذا اگر جامعه ای و مردمی منتظر ظهور حضرت هستند اما خود را موظف به حضور در ساحت امام نمی دانند سخت در اشتباه می باشند.
این اشتباه و برداشت غلط از حضور حضرت را می توان ناشی از اشتباه نخبگان نیز دانست کما اینکه چندی قبل مجلس محترم تعطیلی تاجگذاری امام زمان (که لفظ غلطی است) را تصویب کرد در صورتی که فهمیده شد روز حضور حضرت ، روز قیام است نه قعود . به این ترتیب چه خوب است که به قائمیتش ما نیز قیام کنیم و رها کنیم قعود را.
1400 سال پیش امام حسین علیه السلام فرمودند مثلی لا یبایع مثل یزید که اگر بعد از سال ها شخصی از علل قیام امام حسین و وظیفه خود سوال کرد به او گفته شود این امام همام از جمله ی انا لا ابایع یزید استفاده نکرد تا ما بفهمیم این قیام و اقدام تا قیامت ادامه دارد و افرادی که رهرو سید الشهدا هستند باید بر رهروان یزید بشورند؛ یزیدی که شرابخوار بودنش به تنهایی مهم نیست بلکه یزید با رذائل اخلاقی و قدرت تحمیل روش زندگی خود بر مسلمین است که حائز اهمیت می باشد چرا که اباعبدالله علیه السلام فرمودند انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی که این نشانگر نفوذ فرهنگ و سیره ی اموی در دل مسلمین است؛ حال چنین شخصی خواستار تفوق بر امام مسلمین و ولی خداست. به عبارت دیگر شخصی به دنبال بیعت گرفتن از بهترین انسان هاست که خود پست ترین افراد است و به دنبال مجبور کردن او به دست دادن است تا خواست خود را بر او تحمیل کند و او را همرنگ جهان اسلام سازد که راه انحراف را پیش گرفته اند.
در زمان فعلی وظیفه ی هر مسلمانی شناخت حسین و یزید زمانه است . یزیدی که با برتری نظامی و اقتصادی به علاوه قدرت رسانه ای ، دیگر ملت ها را پیرو خود کرده و روش خود را به آنها تحمیل کرده و با اقدامات رذیلانه خود به دنبال بیعت گرفتن از رهروان و شیعیان حسین است که قصد استقامت دارند.
حال وظیفه حسین و اصحابش در این زمان مقابله و جنگ با یزید و اعوانش می باشد. مسلم است جنگ مسلحانه مقصود نیست بلکه جنگ متقابل در ابعاد اقتصادی، سیاسی و ... منظور است. لذا وظیفه ی دولتمردان و تولید کنندگان، تولید در خور شأن ملت انقلابی و جلوگیری از نفوذ یزید (در تمامی ابعاد) در کشور است و وظیفه ی مردم، تحریم کالای یزیدی اعم از کالای فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است؛ لذا نماد تمام این موارد که شعار مرگ بر امریکاست را باید در جهان فعلی سر داد و نباید از یاد برد که شعار به تنهایی کافی نیست بلکه بستن راه نفوذ در تمام ابعاد را باید وظیفه خود بدانیم اعم از مسئولین و مردم.
حال اگر شخصی این شعار مقدس که یکی از مصادیق تبری است را سر داد و به دیگر موارد بی توجه بود وظیفه ی خود را به عنوان شیعه حسین علیه السلام به خوبی انجام نداده است اما اگر اصل عمل را هم انجام نداد یا معتقد نبود، باید گفت ...
باسمه تعالی
نقل شده که شهید رجایی طبق برنامه ای باید از خبرگزاری جمهوری اسلامی دیدن می کرد. به محض ورود آقای رجایی، عکاسانی که در ساختمان جمهوری اسلامی حضور داشتند بر اساس حرفه ی خود شروع به عکاسی از زوایای مختلف کردند. در این بین فلش دوربین ها نیز پی در پی بر ساختمان نور می انداخت. ناگهان شهید رجایی با اشاره دست از آنها خواست دست نگه دارند. سپس گفت: بر اساس سیاست رژیم گذشته تا کنون اکثر نیازهای ما از سایر کشورها وارد می شود. جنگ هم بر مشکلات ما افزوده است. همین فیلم هایی که شما مصرف می کنید از خارج وارد می شود. اگر می گوییم ما وظیفه داریم در کلیه امور صرفه جویی کنیم، این یک شعار نیست و اگر ما به مردم می گوییم در زندگی شخصی به صرفه جویی اهمیت بدهند و خانواده ها به این موضوع حیاتی اجتماعی عادت کنند، در این مورد خودِ ما نیز مسئولیت داریم و شما که نقش پیام رسانی در جامعه را دارید بیش از دیگران باید این امر مهم و حساس را رعایت کنید. چه لزومی دارد در یک مراسم این چنینی این قدر عکس بگیرید؟ هریک از شما با نور فلش هایتان یک تیر به قلب من می زنید. چرا ملت باید تاوان ریخت و پاش های اضافی من و شما را بدهد؟(1) بعد از آن جلسه در نامه ای خطاب به کارکنان دولت نوشت: برای تداوم انقلاب، احتیاج به کار و تولید بیشتر از یک سو و هزینه و مصرف کمتر از سوی دیگر می باشد. انقلاب، فقط با شعار و تظاهر، قوام و تداوم نمی یابد. لذا هرچه بیشتر کار و تولید و هرچه کمتر خرج و مصرف برای بیت المال ایجاد بکنیم. امید است با اجرای مورد فوق، خواست امام عزیزمان را که رسیدن به خودکفایی است، جداً تعقیب کنیم.
الغرض از دو ماجرای فوق درس های مختلفی می توان گرفت که به آنها اشاره می شود :
1- در نگاه سطحی نیز مبارزه با اسراف در کلام ایشان فهمیده می شود چرا که خداوند می فرماید : إن الله لایحب المسرفین. در ادارات و سازمان های زیر مجموعه ی دولت در بسیاری از موارد به ملی بودن سرمایه ها بی توجهی شده و در مواردی نیز با بخشنامه هایی وجهه قانونی به اعمال خود که خلاف اقتصاد مقاومتی است نیز می دهند کما اینکه در ساخت استخر و سونای ساختمان ریاست جمهوری این مورد ثابت شد.(2)همانطور که پیداست این مورد یا مواردی از قبیل ریخت و پاش های جشن همسر رییس جمهور(3) مصداق بارز اسراف هستند. به همین میزان در توضیح اسراف های صورت گرفته بسنده می شود.
2- لزوم توجه به تولید داخلی و رسیدن به نقطه ی خودکفایی . از مواردی که کشوری را از عقب ماندگی نجات می دهد ، تولید ملی و داخلی آن کشور است . اگر کشوری خود را محدود به اقتصاد تک یا چند محصولی کند ، نشان دهنده این است که کشوری عقب مانده است . لذا در کتب علوم سیاسی ، اقتصاد تک محصولی که عمدتاً در محصولات معدنی و کشاورزی است را یکی از نشانه های کشورهای جهان سوم شمرده اند. این خصوصیت را با عنوان تمرکز صادراتی بیان کرده اند.(4) عده ای برای رهایی از عقب ماندگی ، خام فروشی را تجویز می کنند برای مثال وزیر نفت می گوید : ما به هر قیمتی تولید نفتمان را افزایش می دهیم و راهی جز این نداریم، این سیاست وزارت نفت نیست و سیاست دولت است(5) . در اظهارات قبلی خود نیز گفته بود : اگر تحریم ها برداشته شود، ظرف دو ماه صادرات ایران دو برابر و کاهش درآمدها جبران می شود.(6) با برداشته شدن تحریم ها علیه ایران اتفاق های زیادی رخ می دهد و پیش بینی می شود که افزایش صادرات یک میلیون بشکه ای نفت خام ایران پس از لغو تحریم ها، تاثیر زیادی بر قیمت نفت خام و بازارهای جهانی نداشته باشد.(7) اگر سیاست شخص وزیر و دولت محترم ، افزایش خام فروشی باشد ، توجه کردن به این امر مهم است که رهبر معظم انقلاب تاکید صریحی بر عدم خام فروشی و توجه به خارج از کشور دارند و کلید حل مشکلات را توجه به ظرفیت های داخلی نظام می دانند. تا جایی که فرمودند : کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست ، در داخل کشور است (8) و در ابتدای سال 92 نیز بیان کردند : اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابستهی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسیِ خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر می شود!؟ بله، می شود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامهریزی کرد. وقتی برنامهی اقتصادی یک کشور به یک نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمرکز پیدا میکنند.(9)
با تعمق در کلام این شهید بزرگوار می توان فهمید به جای استفاده کالای خارجی ، باید به سمت تولید ملی حرکت کرد . به جای واردات بی رویه _در هر دولت و یا زمانی که باشد_ ، بایدتمرکز خود را بر تولید کالاهای ملی منعطف کرد .
3- ضروری بودن استفاده از کالاهای تولید ملی در صورت وجود آن. مشهور است که مردم ژاپن بعد از اتمام جنگ جهانی دوم علی رغم امکان خرید کالاهای خارجی و کفش های چرم امریکایی ، رو به آنها نیاورده و خرید و استفاده کفش چوبی را بر آن ترجیح دادند . از این قبیل موارد ، موجبات شکوفایی این کشور را فراهم کرد. کالاهای ملی بسیار زیادی وجود دارند که نه تنها در بین مردم استفاده کمی از آنها می شود ؛ حتی مسئولین و ادارات دولتی نیز تمایلی به استفاده از آنها ندارند . در مواردی ترجیح می دهند کالای بی کیفیت خارجی بخرند ، ولی با خرید خود حمایت از تولید ملی نکنند .
4- تلاش و کار مضاعف و دوری از مصرف گرایی. این مورد به خصوص در دوران جنگ اهمیت بیشتری پیدا می کند . در شرایط تحریم که کمتر از جنگ نیست نیز، این رویه باید ادامه پیدا کند. تلاش مردم و مسئولین در همه موارد می تواند راهگشای ملت ها باشد که مردم ما نیز از آن مستثنی نیستند. متاسفانه مسئولین ما نشان داده اند انسان های ایستایی هستند و تمام تلاش خود را برای رفع تحریم کرده اند که شاید شرایط عوض شود . به عبارت دیگر کلید حل همه مشکلات کشور را رفع تحریم می دانند تا جایی که مشکل آب و هوا و .... را هم مرتبط با آن می دانند. با این شرایط امیدوار بودن به تغییر در چنین کشوری شاید اشتباه باشد؛ زیرا مسئولین امر به جای تلاش چند جانبه ، فقط منتظرند تحریم ها را رفع کنند تا شاید فرجی حاصل شود.
5- اهمیت پیشتازی مسئولین نظام در صرفه جویی و دوری از شعار بدون عمل. وقتی ایشان می گویند عکس نگیرید و اسراف نکنید ، این خود نشانگر شعار زده نبوده چنین شخصیتی است ؛ چرا که ابتدا خواستار عدم اسراف در سطوح بالا است .به عبارت دیگر طبق قول مشهور ، الناس علی دین ملوکهم. وقتی دولتمردان فقط شعار بدهند و خالی از عمل باشند ، نباید انتظار داشت مردم آن کار را انجام بدهند ؛ هرچند مردم ما ثابت کرده اند در بسیاری از موارد بهتر از خواص عمل کرده اند.
6- لزوم درک و اطاعت دستور امام امت در پیگیری مسائل مختلف. همانطور که از متن نامه پیداست ، پیرو دستور امام خمینی رحمت الله علیه مبنی بر لزوم خودکفایی ، درک صحیحی از خواست ایشان صورت گرفته و دستور توقف عکس گرفتن هم در راستای همان است . در این خصوص باید متذکر شد ، اگر امام امت دستور به توجه به ظرفیت های داخلی، جداسازی اقتصاد کشور از نفت، مبارزه جدی با فساد و ... می دهد وظیفه مسئولین محترم ، فهم دستور و اطاعت از آن است.
با توجه به موارد فوق و مصادف شدن با هفته ی دولت که هیأت دولت، امسال هم جهت تجدید میثاق با امام امت و آرمان هایشان در مرقد مطهر ایشان حاضر شدند ، به نظرمی رسد بذل توجه به موارد فوق جهت یادآوری به هیأت محترم دولت خالی از لطف نباشد.
(1) (1) خاطراتی از شهید رجایی ص96
(2) (2)http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930119000796
(3) (3)http://jahannews.com/vdcbssbfzrhbs9p.uiur.html
(4) (4) مسائل سیاسی اقتصادی جهان سوم، دکتر احمد ساعی ، ص 196
(5) (5)http://alef.ir/vdcjxye88uqehiz.fsfu.html?290542
(6) (6)http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930830000222
(7) (7)http://www.presstv.ir/DetailFa/2015/03/16/402140/Iranoil
باسمه تعالی
اخیرا برای چندمین بار جناب رییس جمهور محترم از کاسبان تحریم سخن به میان آورد که هرچند مطالعه مطلب کاسبان تحریم همین وبلاگ توصیه می شود ، اما لازم به ذکر است با بررسی سخنان ایشان معلوم می شود که بر اساس تقسیم استقرایی (1) منظور ایشان از سه دسته کلی خارج نیست :
1- نمایندگان مجلس یا سیاسیون مخالف دولت در ماجرای هسته ای.
2- مسببان تحریم
3- افرادی که از تحریم ها استفاده کردند و اموال خود را بیشتر و بیشتر کردند.
دسته اول عمدتاً چهره هایی اصولگرا یا منتسب به جریان اصول گرایی هستند که یا به خاطر مسائل حزبی ، دولت از آنها جداست یا به خاطر انتقادات خود در مسائل هسته ای خصوصاً توافق متن ژنو ، بیانیه مطبوعاتی لوزان و جمع بندی مذاکرات و متن برجام و یا به خاطر دیگر مسائل مورد غضب دولت و دولتمردان واقع شده اند .
مسببان تحریم هم دارای دو صورت است:
الف) کشورهای اروپایی و امریکایی هستند که این تحریم های ظالمانه را بر مردم شریف ایران تحمیل کردند .
ب) افرادی که در دوران دولت گذشته ، خواهان تحریم ایران بوده و تلاش خود را برای ایجاد یا تشدید تحریم ها می کرده اند تا به هدف خود برسند که در مقاله کاسبان تحریم به آنها مستنداً اشاره شده است.ممکن است افرادی دولتمردان یا افراد با سِمَت در دوران گذشته را مسببان تحریم بدانند که به حکم قطعی عقل ، هیچ انسان عاقلی نمی تواند قبول کند که سیاستمداری به خاطر به دست آوردن ثروت ، آینده سیاسی و قدرت خود را نابود کند ؛ چرا که در گذشته ثابت شده است که هرجا قدرت هست ، ثروت به دنبال آن آمده است . لذا تلاش بر بقاء در قدرت کردند که به تبع آن ثروت هم به جیب آنها سرازیر شد ؛ زیرا همان افراد با قدرت خود به ثروت هنگفتی رسیدند و البته شخصیت خود را خراب نکردند و حاکمیت خود بر پست های کلیدی را تا دوران طولانی تضمین کردند. به عبارت دیگر ، متصور است که کسی در قدرت به ثروتی هم برسد اما هیچ انسان عاقلی برای ثروتمند شدن ، اعتبار سیاسی و آینده شغلی خود را نابود نمی کند ؛ لذا با احتیاط عمل می کند تا راه بازگشت به گمان خود داشته باشد. به همین خاطر اگر کسی بگوید مسئولین دولت گذشته عاملان تحریم هستند ، باید با قاطعیت گفت خواست ملت ایران برای برخورداری از صنعت هسته ای ، پیشرفت علمی و مقابله با مستکبران عالم این موارد را موجب شد و البته معروف است که هرکه طاوس خواهد جور هندوستان کشد ؛ اما افرادی نیز یافت می شدند که با رایزنی به دنبال تشدید تحریم ها بودند و جالب اینجاست که این افراد از زمان دولت سازندگی تا دولت نهم بر سر پست های کلیدی بودند ولی دستشان از زمان مذکور از بیت المال قطع شد .
دسته سوم نیز اشخاص سودجویی هستند که چه قبل از تحریم ها و چه بعد از آن ، به سوداگری خود می پرداخته اند و در همه ی دولت ها و زمان ها حضور داشته اند . این افراد سرمایه دارانی هستند که از زمان های دور اموال خود را گسترش داده و در زمان فعلی ، چنین تجارتی را پیشه ی خود کرده اند. این افراد یا فقط در بحث مالی سود کرده اند یا علاوه بر سود مالی ، از نظر سیاسی هم دارای جایگاه شده اند.
بررسی منطقی صور فوق ما را به این رهنمون می کند که منظور جناب دکتر روحانی گروه سوم هستند اما رسانه ها و روزنامه های زنجیره ای دولت و همچنین رفتار رییس جمهور به ما می فهمانند که منظورشان به خصوص ، طبقه سوم نیست ؛ اما دسته دوم (مسببان داخلی) نیز به خاطر وابستگی های حزبی و فکری از زمره ی کاسبان مورد نظر مورد نظر آقای روحانی خارج است چرا که همان افراد نیز دیگران را به این اتهام می کنند . صورت دوم از این دسته (مسببان خارجی) نیز بسیار بعید است مورد نظر بلشند چرا که روی سخن این بزرگواران به اشخاص داخلی است نه کشور یا اشخاص حقیقی و حقوقی خارجی.
تنها صورت موجود و قابل تصوری که باقی می ماند ، گروه اول هستند که عمدتاً در ماجرای هسته ای و عملکرد دولت در ان حوزه منتقد دولت هستند . لازم به ذکر است جناب روحانی در مراسم تنفیذ خود فرمودند : به خدا پناه می برم از بستن دهان منتقدان و رقیبان. اما در حال حاضر تبلیغاتی بودن آن سخن بسیار واضح است چرا که تنها روزنامه ها و خبرگزاری هایی توقیف شده یا تذکر گرفته اند که جزء منتقدان دولت بوده اند و حتی جناب آقای جنتی وزیر محترم ارشاد فرمودند : برخی مطیوعات و رسانه ها با بودجه دولتی روزانه علیه دولت قلم می زنند . بنابراین انتظار داریم دولت که مطبوعاتی که با دولت همراهی دارند ، کمک کند.
با کنار هم گذاشتن پازل حرکت دولت در این موضوع ، واقعیات و نیات ایشان نیز مشخص می شود که شاید در آینده به آن اشاره ای داشته باشم.
اما در مسأله کاسبان تحریم و اشخاص مورد نظر رییس جمهور ، ایشان باید به وضوح مشخص کنند که کدام دسته منظور ایشان است . اگر منتقدان منظور ایشان باشد ، به قطع می دانند علاوه بر اینکه نفع مالی شخصی یا گروهی نصیب آنها نشده و از صاحبان ثروت و سرمایه محسوب نمی شوند ، از نظر سیاسی هم به خاطر وجود تحریم ها کمی از سیاست فاصله گرفته اند و دولت فعلی توانسته فقط به خاطر تحریم ها جای آنها را بگیرد. اما اگر منظورشان مسببان داخلی تحریم باشد ، که باید به حامیان و هم حزبی های خود این تذکرات را بدهند . اگر مسببان خارجی تحریم هم مورد نظرشان باشد که بسیار بعید است ، این سخنان با عملکرد آنها متناسب و منطقی نیست . اما اگر منظورشان دسته سوم مورد نظر ایشان باشد ، باید به جای شعار دادن هرچه سریع تر دست آنها را از مراکز قدرت قطع کرده و افراد مورد نظر را به قوه قضاییه معرفی کنند ؛ لذا بهتر است ایشان از مبهم گویی در تریبون های رسمی خودداری کنند و مصداق سخنان خود را به درستی مشخص کنند تا رسانه های زنجیره ای و حامی دولت از مصداق تراشی و کنایه زنی به افراد خودداری کنند ؛ زیرا این عمل جدا از اشکال شرعی ، با اخلاق سیاسی و رسانه ای که بعضی از رسانه های خارجی هم به آنها پایبند هستند ، در تضاد است .
(1) در تقسیم استقرائی تقسیم به گونهای است که به لحاظ عقلی وجود اقسام دیگر منتفی نیست، لیکن تنها اقسامی ذکر میشوند که در پی جستجو به دست آمده اند.